چرا شوهرم را کشتم؟ یک لحظه جنون آمد سراغم
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۵۳۰۹۵
ساعت ۲ بامداد ۱۳ مرداد سال گذشته صدای فریاد و کمک خواهیهای زن میانسالی سکوت شبانه ساختمانی در ستارخان را شکست. وقتی همسایهها خود را به خانه این زن رساندند با بدن خونین شوهر ۶۱ ساله او درسالن پذیرایی مواجه شدند.بدین ترتیب گزارش این جنایت به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد.
به گزارش ایران، همسر مقتول در تحقیقات مدعی شد: داخل اتاق خواب بودم و همسرم در پذیرایی که ناگهان مردی نقاب دار با چاقو وارد خانهمان شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گرچه زن ۵۱ ساله در تحقیقات چنین ادعایی را مطرح کرد، اما بررسیهای تیم جنایی نشان میداد که کسی وارد خانه آنها نشده است. از طرفی همسایهها مدعی بودند زوج میانسال که فقط یک سال از ازدواجشان میگذشت باهم اختلاف داشته و هر شب صدای درگیری آنها را میشنیدند.
با قوت گرفتن فرضیه جنایت خانوادگی و این احتمال که همسر مقتول واقعیت را پنهان کرده است به دستور بازپرس جنایی وی بازداشت شد. زن میانسال که همچنان منکر جنایت بود در نهایت لب به اعتراف گشود و به جنایتی که مرتکب شده بود اعتراف کرد.
با اعتراف شقایق به قتل و تکمیل تحقیقات، پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. با درخواست قصاص از سوی اولیای دم، قضات دادگاه کیفری حکم بر قصاص صادر کردند. این در حالی بود که عامل این جنایت مدعی بود در زمان قتل دچار جنون شده است.
با ارجاع پرونده به دیوانعالی کشور، باتوجه به ادعای شقایق بر جنون در زمان جنایت، قضات دیوانعالی پرونده را برای بررسی صحت روانی زن میانسال در زمان جنایت، به دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع دادند و بازپرس محمد مهدی براعه از شعبه سوم بازپرسی دستور تشکیل کمیسیون پزشکی برای بررسی صحت روانی زن میانسال در زمان جنایت را صادر کرد.
گفتگو با متهمچرا شوهرت را کشتی؟
واقعاً از نظر روحی و روانی از هم گسسته بودم. حالا متوجه شدهام که نمیتوان با یک معتاد زندگی کرد. اشتباه من این بود که با اینکه میدانستم او اعتیاد دارد، ولی با او ازدواج کردم. به من توجهی نمیکرد و مدام مرا کتک میزد، تصور میکردم که مرا دوست ندارد و این فکر مرا به جنون انداخته بود. در یک لحظه چاقو را برداشتم و به همسرم که در خواب بود حمله کردم.
چرا طلاق نگرفتی؟
میخواستم، اما جایی برای رفتن نداشتم. نمیخواستم مزاحم مادر و پدر پیرم شوم.
شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟
از دست او ناراحت بودم و داخل اتاق شروع به جیغ زدن کردم. ناگهان حال عجیبی به من دست داد، دیوانه شده بودم فقط دلم میخواست نه من دیگر زنده باشم و نه او. از اتاق بیرون آمدم و به سمت کابینت رفتم و چاقویی را برداشتم و به طرف شوهرم رفتم و چاقو را به شکمش وارد کردم.
تو گفتی که قتل آنی بوده است، اما بررسیها نشان میدهد که قبل از قتل بدنبال چمدان بوده ای؟
میخواستم اثاث کشی کنم و وسایلم و لباسهایم را داخل آن بگذارم، اما منصرف شدم، چون پول نداشتم. اگر پول داشتم همان سال اول جدا شده بودم.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قتل همسرکشی قیمت طلا و ارز قیمت موبایل زن میانسال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۵۳۰۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ستار اورکی از علاقهاش به موسیقی فیلم گفت/همکاری با مسعود کیمیایی
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موزه سینما، در ادامه انتشار سلسله برنامههای تاریخ شفاهی توسط موزه سینما، به مناسبت زادروز ستار اورکی آهنگساز مطرح فیلمهای سینمایی بخشهایی از گفتوگوی این هنرمند منتشر شده است.
ستار اورکی آهنگساز مطرح سینمای ایران گفت: من در پانزدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۸ در شهر اهواز متولد شدم و اصالتا بختیاری هستم. فعالیت در حوزه موسیقی را از تیر ماه سال ۱۳۵۷ آغاز کردم. در خانواده ما هیچکس اهل موسیقی نبود اما در دوران کودکی، سازی به نام «ملودیکا» به دستم رسید و همین موضوع باعث شد به موسیقی بسیار علاقهمند شوم و آن را دنبال کنم.
وی با بیان اینکه فکر نمیکرده روزی آهنگساز شود و این حرفه به شغل اصلی اش تبدیل شود، افزود: در دوران هشت سال جنگ تحمیلی، پدرم اصرار داشت که در خوزستان بمانیم. او عقیده داشت جوانانی از سراسر کشور برای دفاع به این منطقه آمده بودند و درست نبود که ما خاک خود را رها کنیم. به همین دلیل ما از اولین روز تا آخرین روز جنگ در اهواز حضور داشتیم. زمانی که جنگ آغاز شد من ۱۱ ساله بودم و در پایان جنگ ۱۹ سال داشتم. در آن زمان نمیتوانستم نسبت به جنگ بیتفاوت باشم و به همین دلیل گروهی را تشکیل داده بودیم که دایما در پشت خط نبرد حاضر شده و مجروحان جنگی را یاری میکردیم.
آهنگساز فیلم «خائن کشی» ادامه داد: در آن مقطع مادرم به دلیل سن کم من، مخالف حضور من در میدان جنگ بود، اما من نمیتوانستم نسبت به خاک و مردم کشورم بیتفاوت باشم.
اورکی بیان کرد: در اهواز فیلم «فرار به سوی پیروزی» که اثر زیبایی بود و موسیقی شاهکاری داشت به اکران درآمد. هنوز هم لحظه به لحظه موسیقی آن را در ذهن دارم. من بیش از ۴۰ دفعه برای تماشای این اثر به سینما رفتم تا بتوانم موسیقی آن را گوش کنم. آن زمان امکانات بسیار محدود بود و برای تهیه برگه نت مجبور بودم مسافت اهواز تا تهران را طی کنم.
وی با بیان اینکه همواره ترکیب تصویر و موسیقی برای او بسیار مهم بوده است، افزود: زمانی که فیلمهای مسعود کیمیایی را میدیدم، صدای تلویزیون را میبستم و با توجه به حال و هوای آثار او، خودم برای آن موسیقی میساختم. از همان ابتدا علاقه داشتم تا در زمینه موسیقی فیلم فعالیت کنم. بعدها که به تهران مهاجرت کردم، نوع نگاه و تفکر من نسبت به موسیقی تغییر کرد چراکه مجبور بودم خود را با تصاویری که به دستم میرسید تنظیم کنم و هر آنچه تصویر از من میخواست را ارایه دهم.
وی افزود: زمانی که به تهران آمدم دوست داشتم مسعود کیمیایی اولین کارگردانی باشد که با او همکاری کنم. از نظر من او تنها کارگردانی است که همچنان برای موسیقی فیلم اهمیت بسیار زیادی قایل است و موسیقی بخشی از دکوپاژ فیلمهای کیمیایی را تشکیل میدهد. او زمانی که فیلمنامهای را مینویسد، در آن بر نقش موسیقی در سکانسبندیها تاکید میکند. شناخت کیمیایی از موسیقی بسیار استادانه است و در گفتوگوهایی که انجام میدهیم، او را در قامت یک آهنگساز بزرگ میبینم.
اورکی عنوان کرد: یادم میآید من و زنده یاد بابک بیات همراه یکدیگر در شمال کشور بودیم که از دفتر آقای کیمیایی با او تماسی گرفته شد. بیات به من گفت که قرار است موسیقی فیلم «سربازهای جمعه» را به صورت مشترک همراه هم بسازیم. از این اتفاق بسیار خوشحال بودم اما متاسفانه به سرانجام نرسید. تا اینکه سالها بعد جواد طوسی منتقد مطرح سینما با من تماس گرفت و گفت آقای کیمیایی میخواهند شما را ببینند. جواد طوسی مستندی به نام «قهرمان آخر» را درباره کیمیایی ساخته بود که موسیقی آن فیلم را من کار کرده بودم و زمانی که کیمیایی آن قطعات را شنید، برای فیلم خود از من دعوت کرد. این همکاری خوشبختانه تا آخرین اثر ایشان در حال حاضر یعنی «خائن کشی» ادامه پیدا کرده است و در طول این مدت بسیار از او آموختهام. من معتقدم برای یک آهنگساز حرفهای، مسعود کیمیایی بهترین گزینه برای همکاری خواهد بود.
سکوت در فیلم، موسیقی است
اورکی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: از نگاه من موسیقی تنها چیزی نیست که با ساز نواخته میشود و جنبه آوازی دارد. من معتقدم حتی سکوتها در فیلم، موسیقی به شمار میرود. همچنین فعالیتهای صدابردار در سر صحنه و پس از آن صداگذاری و همینطور دیالوگهای بازیگران، بخشی از موسیقی یک فیلم را تشکیل میدهد. اگر یک تصویر فاقد موسیقی باشد، قدرت اثرگذاری کمتری خواهد داشت.
وی همچنین ادامه داد: انسان بدون موسیقی زنده نخواهند ماند، چراکه موسیقی در حکم غذای روح انسان است.
اورکی در پایان بیان کرد: برای دفاع از خاک و مردم کشورم حاضرم جان خود را فدا کنم. امیدوارم بتوانم برای جامعه فردی خدمتگزار باشم زیرا هر چه دارم از مردم است. همیشه خود را مرعوب و بدهکار خاک کشورم و مردم آن میدانم.
کد خبر 6095781 سید امیر شایان حقیقی